اتش بدون دود
سسسسسسسسسسسسسسسسلام به همه ي دوسسام من كه خخخخخخخخخخخخخخخخخخيلي خوبم شمام كه به من ................................... دو شخصيته كه مشخصاتشون را ميگم اگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگر تونسيد معرفيشون كنيد از تيز هوشانه سطح كشوريد و بدونيد يه روزي هم امريكا يا ميدوزد شما رو يا كه ترور ميشد درظمن شخصصصصيت ها كاملا واقعي و الان در قيد حيات اند خوب بريم سراغ شخصيت اول: هيكل كه نگو تازه رژيمم ميگيره كسي كه قاشق ميكنه لاي هم زن هم زن ميشكنه بزرگترين ارزوش اينه كه بره پيست موتور سواري معمولا دستشو ميذاره روي دريچه ي تلفن وحرف ميزنه تازه وقتي بهش ميگي صداش نمياد دستشو برميداره ميگه خوب شد وقتي يكي يه چيز بهش بگه كلي ميخنده بعد كه ازش بپرسي چي گفت ميگه نميدونم از سوسك پلاستيكي در حدي ميترسه كه وقتي فقط ببينه 3دور، دور هرجا كه باشه ميدوه آهنگاي رو كه ميخواد ميشينه ليست ميكنه مزاحم اگر براش شار بگيره عذاب وجدان ميگيره ولي پس نميده شارژ رو اگر گوشيش رو ازش بگيري گريه اش ميفته كلمات را خوب به كارنميبره مثلا بچه ها يه لحظه ساكت من داره حرف ميزنه حوصله اش كه سر ميره بلند ميشه خونه رو تميز ميكنه به پلاك ماشينشون نگاه ميكنه ميگه چقدر شبيه پلاك ماشين خودمونه موقعي كه از معلم اجازه ميگيره ميخواد بره بيرون اول در ميزنه بعد ميره بيرون اميدوارم كه شناسايي كرده باشيد حال بريم سراغ شخصيت دوم: هيكلش بد نيست اما چوم چرا رژيم ميگيره يه ماسك ميزنه به تازگي در دهنش مثل گوسفند كه پيش بند ببنده به گوسفندا فحش ميده بهش بگي افغاني بر ميگرده ميخواد چونه بزنه ميگه ما پول نداريم صبح زود ساعت 7 پا ميشه درس بخونه تا برا امتحان ساعت 8 موفق باشه به نظرش پاريس يه كشوره تو فرانسه از24ساعت شبانه روز 23 ساعت خوابه بقيشم تو دستشويي وسايلشو ميده دوساش بعد ميره تو خونه دنبالشون ميگرده در خونشون رو قبل عيد رنگ ميكنند هنوز كه هنوزه نميدونه چه رنگيه اهنگ لري ميشينه گوش ميده بعد حفظش ميكنه خوب اينم شخصيت دوم لازم به ذكر است اينها شخصيت تاريخي نيستند ودر قرن معاصر زندگي ميكنند يادتون نره با يك معرفي خود را تيز هوش كنيد (كلاس سوم رياضي در حال تست زدن) روزهاي آخر سال نزديك ست و من به خود مي بالم كه كنار دوستانم برگ ديگري از دفتر زندگي را پر كردم و در همين يك برگ زندگي را تجربه كردم: زندگي يعني تلاش اونم تلاش هاي مهتاب ( گرفتن نمره ي20 زندگي يعني شيطوني اونم شيطوني هاي مرضيه-پ( زندگي يعني تست اونم تست هاي بي سرانجام مهسا-م( زندگي يعني اميد اونم اميده الهام( زندگي يعني شوخي اونم شوخي هاي بي مزه ي الهه( زندگي يعني سفيدي اونم سفيدي دندون هاي حاجي( زندگي يعني شستن اونم شستن معلم ها توسط زكيه ( زندگي يعني پيچيدگي كار ها اونم پيچيدگي كارهاي مهسا-ي( زندگي يعني كل كل كردن اونم كل كل هاي حسيني ( زندگي يعني رد و بد كردن نامه اونم رد و بد كردن نامه هاي اعظم( زندگي يعني بازي اونم بازي هاي پريچهره( سر درس معارف، زندگي يعني كاريكتور اونم كاريكتورهاي ملك( زندگي يعني خوابيدن اونم خوابيدن زهره( زندگي يعني ساكت باشيد اونم ساكت باشيد گفتن هاي فاطمه-اك( زندگي يعني بي خيالي اونم بي خيالي شيما-ش( زندگي يعني سوتي اونم سوتي هاي مهشيد( زندگي يعني رقصيدن اونم رقصيدن هاي بدون وقفه ي مطهر( زندگي يعني حواس جمعي اونم حواس جمعي ناهيد( موقع حمله بچه ها به كيف و كفشو و كتابو و................هاش زندگي يعني مهرباني اونم مهرباني مريم( زندگي يعني خنده اونم خنده هاي شيما-ر( زندگي يعني درد اونم دندون درد و معده درد و فك درد و.....مهسا-ه( زندگي يعني صداقت اونم صداقت فاطمه-ك( زندگي يعني لطافت اونم لطافت مرضيه-آ( زندگي يعني بي طرفي اونم بي طرفي نرگس( زندگي يعني محبت اونم محبت هاي بچه هاي كلاس سوم رياضي به افتخار همه ي دوسسسسسسسسسسام كفففففففففففففففففففففففففففففف سلام م م م به همه ي معلم هاي عزيز و معلم هاي خودم تبريك ميگم و اميدوارم هميشه موفق باشند. من که از همه جا نااميد شده بودم باز خدا را صدا زدم. قبل از آنکه بخوانمش کنار من حاضر بود. گفتم: خدايا! ديدي چگونه مرا غارت کردند و گريختند. انتقام مرا از آنها بگير و کمکم کن که برخيزم. خدا گفت: تو خود آنها را به زندگي ات فرا خواندي. از کساني کمک خواستي که محتاج تر از هر کسي به کمک بودند. گفتم: مرا ببخش. من تو را فراموش کردم و به غير تو روي آوردم و سزاوار اين تنبيه هستم. اينک با تو پيمان مي بندم که اگر دستم را بگيري و بلندم کني هر چه گويي همان کنم. ديگر تو را فراموش نخواهم کرد. خدا تنها کسي بود که حرف ها و سوگندهايم را باور کرد. نمي دانم چگونه اما متوجه شدم که دوباره مي توانم روي پاي خود بايستم و به زودي خداي مهربان نشانم داد که چگونه آن دشمنان گريخته مرا، تنبيه کرد. گفتم: خدا جان بگو چگونه محبت تو را جبران کنم. خدا گفت: هيچ، فقط عشقم را بپذير و مرا باور کن و بدان بي آنکه مرا بخواني هميشه در کنار تو هستم. گفتم: چرا اصرار داري تو را باور کنم و عشقت را بپذيرم. گفت: اگر مرا باور کني خودت را باور مي کني و اگر عشقم را بپذيري وجودت آکنده از عشق مي شود. آن وقت به آن لذت عظيمي که در جست و جوي آني مي رسي و ديگر نيازي نيست خود را براي ساختن کاخ رويايي به زحمت بيندازي. چيزي نيست که تو نيازمند آن باشي زيرا تو و من يکي مي شويم. بدان که من عشق مطلق، آرامش مطلق و نور مطلق هستم و از هر چيزي بي نيازم. اگر عشقم را بپذيري مي شوي نور، آرامش و بي نياز از هر چيز. 1. روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت هر کس غصه ی اینکه چه میکرد نداشت چشمه ی سادگی از لطف زمین می جوشید خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت ... 2. در این بازار نامردی به دنبال چه می گردی؟ ..... نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی ...... 3. هر که خوبی کرد زجرش میدهند هر که زشتی کرد اجرش میدهند باستان کاران تبانی کرده اند عشق را هم باستانی کرده اند هرچه انسانها طلایی تر شدند عشق ها هم مومیایی تر شدند اندک اندک عشق بازان کم شدن نسلی از بیگانگان آدم شدند محبوبم،تو را در روياهايم ديده ام درخلوت خويش روي زيبايت را . توهمدم جان مني ونيمه ديگر زيبايي ام كه هنگام آمدنم به اين جهان از آن جدا شد . دلبندم،دزدانه آمده ام پاورچين پاورچين تا به تو رسم . به راستي تويي آيا كه در برابرم ايستاده اي؟ از چه بيمناكي؟ شكوه دنيا را رها كردم تا با توبه بهشت سرزمين هاي دور ره برم وباده زندگي و مرگ را با تو از يك ساغر سر كشم محبوبم،بيا به جهاني چنان دور رويم كه دست چركين بشر را بدان راه نباشد . 
)براي)) و مليكا(
)
))
)
)
)
)سر تاريخ
) سر كلاس
) و راضيه (
)
)
) موقع درس 
)
) ))
)
)
) )
)
)
)
امروز، روز معلم رو
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد :
مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش
بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش
گردون … زود باش
باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره
بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب
باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش
نمی‌کنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش !
دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته
بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی
برات افتاده ؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده
درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم
رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری.
برو بگذر از این بازار ، از این مستی و طنازی .....
اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی 
| Power By:
LoxBlog.Com |
- mahsid
- marzi
- fati
- ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
شخصی و
آدرس
anoymous.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.